کد مطلب:88697 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:562

وارد باطل نمی گردد و از دایره حق بیرون نمی رود











(و لا یدخل فی الباطل و لا یخرج من الحق)

ترجمه: پرهیزگار وارد باطل نمی شود، و خارج از حق نیز نمی گردد.

شرح: پروا داران بواسطه داشتن ملكه تقوی هرگز در گرداب باطل فرو نمی روند، هر گاه بخواهد، پای آنها بلغزد یا بخواهند آنها را در این گرداب اندازند، با تمسك به ریسمان خداوندی و حبل الله المتین نجات می یابند.

قرآن خداوند همچون ریسمانی است كه اگر انسان به آن چنگ زند، به باطل نمی افتد، آن كتاب نشان دهنده ی حق و صحیفه ی نور است، كسی كه به آن روی آورد، در باطل نمی افتد و از مسیر حق خارج نمی شود. پرهیزگاران آنچه را كتاب الهی حق دانسته پذیرفته و هر چه را باطل دانسته رها كرده اند، بر اساس آیات قرآن مجید مصادیق بارز حق عبارتند از:

1- خداوند «الله هو الحق»[1] - «فتعالی الله الملك الحق»[2].

2- خلقت آسمان و زمین و موجودات آنها- «ما خلقنا السماوات و الارض و

[صفحه 564]

ما بینهما الا بالحق»[3] - «ما خلق الله السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق»[4] «خلق السماوات و الارض بالحق»[5].

3- بعثت انبیاء و رسل و امامت ائمه معصومین- «لقد جائت رسل ربنا بالحق»[6].

4- نزول كتابهای آسمانی- «فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الكتاب بالحق»[7] - «نزل علیك الكتاب بالحق».[8].

5- هر چه از ناحیه ی خداوندی آمده- «فیعلمون انه الحق من ربهم»[9] «اذا یتلی علیهم قالوا آمنا به انه الحق من ربنا»[10].

6- مرگ و سكرات آن- «و جائت سكره الموت بالحق»[11].

7- صیحه ای كه مقدمه ی حشر است- «یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلك یوم الخروج»[12].

8- قیامت و حكومت الهی در آن روز- «الملك یومئذ للرحمن و كان یوما علی الكافرین عسیرا»[13].

9- ترازوهای سنجش اعمال- «و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه

[صفحه 565]

فاولئك هم المفلحون»[14].

10- قضاوت خداوند نسبت به مردم در دنیا و آخرت- «و اشرقت الارض بنور ربها و وضع الكتاب وجی ء بالنبیین و الشهداء و قضی بینهم بالحق و هم لا یظلمون»[15].

11- وعده های حضرت حق- «وعد الله حقا و من اصدق من الله قلیلا»[16] (الیه مرجعكم جمیعا وعد الله حقا)[17] (الا ان وعد الله حق و لكن اكثرهم لا یعلمون)[18] (وعد الله لا یخلف الله وعده و لكن اكثر الناس لا یعلمون)[19].

آنان كه به این واقعیات معرفت دارند و تمام حركات و سكنات خود را بر حسب این معلومات انجام می دهند، اهل تقوی و اهل حقند، و هر كس از مدار این معرفت و عمل خارج است اهل باطل است.

امام صادق (ع) می فرمایند: تقوی آبی است كه از چشمه ی معرفت و شناسائی خدای متعال، خارج می شود و هر قسمتی از علم و یقین محتاج به تقوی است و تقوی نیازمند است، به تصحیح و تكمیل معرفت الهی به وسیله ی سكون و برقرار شدن در تحت عظمت و تسلط پروردگار متعال، و توجه به آنكه حكومت و سیطره عظمت پروردگار متعال در همه حال انسان را فرا گرفته است و هر چه انسان بیشتر به احاطه و آگاهی و قیومیت خداوند عزیز توجه پیدا كرد، موجب زیادی تقوی و سبب محكم بودن آن خواهد بود، پس تقوی اساس و پایه ی هر حق و حقیقتی است.

و اما باطل، آن چیزی است كه انسان را از قرب به پروردگار متعال دور سازد، و

[صفحه 566]

در نامطلوب بودن آن خلافی نیست، پس لازمست كه از باطل دوری كرده و باطن و قلب را وابسته به خداوند عزیز نموده و متمسك به قرب او گردید.[20].

عارف بزرگوار شیخ حسن مصطفوی، در ذیل این كلمات گوید: «حق به معنی ثابت و صحیح و متحقق است و مقابل حق باطل است و آن چیزی است كه ثبوت نداشته و روی اساس و پایه ی محكم برقرار نباشد و در عالم وجود آنچه ثابت و برقرار و ازلی و ابدی و بی نیاز و لا یتغیر است، وجود خداوند متعال است و سپس آنچه وجهه او و از اسماء او باشد (كل من علیها فان و یبقی وجه ربك ذی الجلال و الاكرام) و بقیه همه باطلند (الا كل شی ما سوی الله باطل) و بهترین تعبیر از باطل همانست (كه امام صادق در عبارات فوق فرمودند) هو ما یقطعك عن الحق (آنچه تو را از خداوند و حق باز می دارد)[21].

و از این جا معلوم می شود، حقیقت تقوی عبارتست، از خودداری از باطل و حفظ خود از هر آنچه انسان را از رسیدن به حق و از گرفتن وجهه و راه حق و از اتصاف به صفات و اسماء حق جلوگیری نماید، پس تقوی خود وجهه ی حق پیدا كردن و صورت حق گرفتن است.

امام باقر (ع) می فرمایند: مردی از شام از طرف معاویه خدمت امام حسن (ع) رسید و گفت پادشاه روم از معاویه سوال كرده: «كم بین الحق و الباطل؟» بین حق و باطل چقدر فاصله است، حال آمده ام تا جوابش را از شما بگیرم، حضرت فرمودند: «اربع اصابع، فما رایته بعینك فهو الحق و قد تسمع باذنیك باطلا كثیرا، چهار انگشت است، آنچه را با دو چشم خود دیدی حق است و چه بسا با دو گوش خود باطل زیادی بشنوی».[22].

[صفحه 567]

امام باقر (ع) می فرمایند: از امیرمومنان علی (ع) نیز همین سوال شد، و حضرت فرمودند: چهار انگشت است و حضرت چهار انگشت را پهلوی هم گذاشته و بین گوش و چشمهای خود گذاردند، سپس فرمودند: آنچه چشمان تو دید حق و آنچه گوشهای تو شنید اكثر آن باطل است![23].

در جای دیگر فرمودند بین «حق و باطل چهار انگشت است... و باطل این است كه بگوئی شنیدم، و حق این است كه بگوئی دیدم».[24].

چون در ذیل بحث «یعترف بالحق قبل ان یشهد علیه» توضیحاتی گذشت توضیح بیشتر را در این جا لازم نمی دانم. فقط در یك جمله می گویم حق گوی و به حق عمل كن و در مجالس حق شركت كن كه نجات ابدی در این است.

مرحوم الهی، در ذیل این فراز (لا یدخل فی الباطل و لا یخرج من الحق) گوید:


نپوید راه باطل آن نكونام
نه از حق یك قدم بیرون نهد گام


چنین گفتند ارباب حقائق
چو بشگفتند چون باغ شقایق


كه باشد در حقیقت باطل و حق
گدائی ابد شاهی مطلق


به باطل گر جهان گیری گدائی
چو حق را پیروی، كشور گشائی


حق آن هستی محض آمد كه آنجا
نیارد نیستی هرگز نهد پا


به حق پیوند اگر هشیاری ای دل
ز باطل رشته ی امید بگسل

[صفحه 569]


صفحه 564، 565، 566، 567، 569.








    1. سوره ی حج، آیه ی 62.
    2. سوره ی مومنون، آیه ی 116.
    3. سوره ی احقاف، آیه ی 3.
    4. سوره ی روم، آیه ی 8.
    5. سوره ی نحل، آیه ی 3.
    6. سوره ی اعراف، آیه ی 43.
    7. سوره ی بقره، آیه ی 213.
    8. سوره ی آل عمران، آیه ی 3.
    9. سوره ی بقره، آیه ی 26.
    10. سوره ی قصص، آیه ی 53.
    11. سوره ی ق، آیه ی 19.
    12. سوره ی ق، آیه ی 42.
    13. سوره ی فرقان، آیه ی 26.
    14. سوره ی اعراف، آیه ی 8.
    15. سوره ی زمر، آیه ی 69.
    16. سوره ی نساء آیه ی 122.
    17. سوره ی یونس، آیه ی 4.
    18. سوره ی یونس، آیه ی 55.
    19. سوره ی روم آیه ی 6.
    20. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب 67- ترجمه مصطفوی، صفحه ی 287.
    21. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب 67- ترجمه مصطفوی، صفحه ی 287- 288.
    22. بحار، جلد 75، صفحه ی 196- جلد 43، صفحه ی 357.
    23. بحار، جلد 75، صفحه ی 196.
    24. شرح ابن ابی الحدید، جلد 9، صفحه ی 72- نهج السعاده، جلد 3، صفحه ی 133- خصال، صفحه ی 236- بحار، جلد 75، صفحه ی 197 (میزان الحكمه، جلد 1، صفحه ی 427، و 428 این سه روایت را آورده است).